محمدتقی بهار به عنوان یار و همکار میرزاده عشقی از معدود سیاسیونی بود که به ترور عشقی واکنش نشان داد. خشم بهار از این رخداد محدود به سخنان وی در مجلس نگردید و سرخوردگی وی از اقدام نمایندگان در عدم پیگیری قتل عشقی، او را برآن داشت که به گونه ای دیگر و با سلاح شعر به رسوایی عاملان این ترور پرداخته و ضمن جاودان نمودن یاد یار شاعر خویش، یکی از زیباترین و پرشورترین سوگنامه های دوره مشروطه را آفریند و کام قاتلان را با نیش شعر خود به تلخی کشاند؛ هرچند که تلاش های وی در رسوایی قاتلان بی ثمر ماند و سرآخر نه دست عدالت مشروطه، بلکه دست غیب، گریبان قاتلان را گرفت.