پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دکتر علی شریعتی در بخشی از دستنوشتههای خود به تبیین خصوصیات فکری و روحیاش در دوران نوجوانی با توجه به اوضاع اجتماعی و سیاسی آن دوره و نحوه ورود به عرصه فعالیتهای فرهنگی پرداخته است.
دوران نوجوانی او (متولد ۱۳۱۲- درگذشت ۱۳۵۶) همزمان بود با نهضت ملی شدن صنعت نفت و برای او که به نوشته خود مبنای فکریاش مذهبی و جهت اجتماعیاش ملی بود، این جریان جاذبه داشت. کمااینکه در این دستنوشتهها هم تأکید کرده که جریانی که با نهضت ملی مبارزه میکرد حزب توده بود.
در سالروز ملی شدن صنعت نفت، دو برگه از این دستنوشتهها که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری میشود (شماره پرونده ۱۸۴۴) را منتشر میکنیم:
محیط خانوادگی من یک محیط «علمی - مذهبی» است و محیط اجتماعیام، در آغاز شکوفائی فکری و تکوین شخصیت اعتقادی و اجتماعیام، سالهای پیرامون ۱۳۳۰ است که حدود هجده سال داشتم. بنابراین، میتوان فکر کرد که از نظر اجتماعی چگونه باید میاندیشیدم و تحت تأثیر چه جهت و جریان فکری باید میبودم. مبنای فکریام مذهب بود، در برابر ایدئولوژیهای دیگر و در صدرش، مارکسیسم و ماتریالیسم که آن ایام، فکر غالب در میان روشنفکران جوان و دانشجویان سیاسی و دارای بینش اجتماعی بشمار میرفت.
و جهت اجتماعیام، ملیت بود که در برابر افکار و جهتگیریهای سیاسی و فکری رایج زمان قرار داشت و در رأس همه، انترناسیونالیسم بود و بیشتر، گرایش تند و زشت سیاسی به سوی بلوک شرق و در واقع وابستگی به شوروی که آن ایام «ستاد فرماندهی انقلاب جهانی»! لقب یافته بود!
در آن ایام، نهضت ملیگرائی در شعار ملی شدن نفت در سراسر کشور و در واقع خلع ید از شرکت انگلیسی نفت در جنوب تجلی داشت و رهبری سیاسی آن را جبههٔ ملی که این شعار را اعلام میکرد، بدست گرفته بود و در رأس آن شخص مرحوم دکتر مصدق
آنچه در اینجا باید به عنوان خصوصیاتی از وضع خویش یادآوری کنم این است که:
اولاً، نهضت ملی، با اینکه شعارش ملی شدن نفت بود و علیه انگلیسها مبارزه داشت، ولی در داخل، صف قوی و مصممی که در برابر آن ایستاده بود و به شدت با آن مبارزه میکرد، حزب توده بود و طبیعتاً، در آن ایام، ملی بودن به معنی ضد مارکسیست بودن و ضد تودهای بودن تلقی میشد و در واقع بیشتر کوشش و مبارزهٔ اجتماعی مردم و بالاخص گروههای تحصیلکرده و جوان که به نهضت ملی معتقد بودند، صرف درگیری با این حزب میشد که هم از نظر فلسفی و اعتقادی بشدت با فکر ناسیونالیسم مخالف بود و برخلاف امروز که مارکسیسم، اصالت نهضتهای ملی را ناچار پذیرفته است، هرگونه جنبش ملی - یعنی غیرطبقاتی - را غیراصیل، انحرافی، ارتجاعی و حتی وابسته به سرمایهداری جهانی میشمرد، و هم این حزب مارکسیستی پیرو شوروی، با شعار ملی شدن نفت در سراسر کشور به شدت و تعصبی رسوا مخالفت میکرد! در نتیجه، یک روشنفکر ناسیونالیست، هم در جبههٔ سیاسی و هم فلسفی با آن مواجه بود.