«ماتریالیسم منافق» چرا مالکیت را قبول نداشت؟

اعلامیه گروه فرقان علیه خاندان لاجوردی

عکس لید
شهید مطهری در مقدمه کتاب «علل گرایش به مادی‌گری» نامی از اکبر گودرزی، رهبر گروه فرقان نمی‌برد اما از محتوای مندرجات، نقل قول‌ها، گواهی شاگردان و همچنین تصریح استاد در دیگر سخنرانی‌ها و کتاب‌ها مشخص می‌شود که استاد چهره واقعی آنان را به خوبی شناخته بود. یکی از جلوه‌های رویارویی این دو طرز تفکر در تفسیر از اسلام، بر سر مالکیت بود. یکی از اعلامیه‌های گروه فرقان که به طور فوق‌العاده در ۱۳۵۸/۵/۲۱ منتشر شد، درباره مالکیت است که دیدگاه‌های ماتریالیستی آن‌ها را به خوبی نشان می‌دهد. این اعلامیه مشخصاً از خاندان لاجوردی و در رأس آن‌ها احمد لاجوردی نام می‌برد.
جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۹

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «ما نظر به اینکه در این نوشته‌ها آثار و علائم خامی و بی‌سوادی را فراوان می‌بینیم ترجیح می‌دهیم که فعلاً ماتریالیسمی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی ‌دو سال اخیر تبلیغ می‌شود، «ماتریالیسم اغفال‌شده» بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند، ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.»

متفکر شهید آیت‌الله مرتضی مطهری در مقدمه کتاب «علل گرایش به مادی‌گری» نامی از اکبر گودرزی، رهبر گروه فرقان نمی‌برد اما از محتوای مندرجات، نقل قول‌ها، گواهی شاگردان، دوستان و مریدان ایشان و همچنین تصریح استاد در دیگر سخنرانی‌ها و کتاب‌ها مشخص می‌شود که استاد چهره واقعی آنان را به خوبی شناخته بود. 
آن‌ها سال ۱۳۵۶، به آیت‌الله مطهری پیغام دادند که اگر شما بخواهید در مقابل افکار ما بایستید، برخورد فیزیکی می‌کنیم[1] و دومین قربانی ترورهای فرقان پس از انقلاب ایشان بود. 
گلوله‌ای که شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ از اسلحه رولور محمدعلی بصیری، عضو گروه فرقان شلیک شد و مطهری را ترور کرد، پاسخ «ماتریالیسم منافق» با ترور بود؛ استیصال در برابر استدلال.

یکی از جلوه‌های رویارویی این دو طرز تفکر در تفسیر از اسلام، بر سر مالکیت بود. شهید مطهری معتقد است نظام اقتصادی اسلام با احترام به فرد و همچنین اصیل شمردن اجتماع و امّت، ضمن محترم شمردن مالکیت خصوصی در کنار آن، مالکیت دولتی و عمومی را نیز تشریع می‌نماید. وی با غریزی دانستن اصل مالکیت معتقد است که بعضی حیوانات نیز چنین اولویتی را برای خود قائلند. به نوشته استاد «اسلام نه با قبول مالکیت عمومی در مثل انفال، مالکیت فردی را به طور مطلق طرد کرده و نه با قبول مالکیت فردی، مالکیت عمومی را نفی کرده است. در آنجا که پای کار افراد و اشخاص است، مالکیت فردی را معتبر می‌شمارد و در آنجا که پای کار افراد و اشخاص نیست، مالکیت را جمعی می‌داند.»[2] 
اما طبق تفسیر اکبر گودرزی «همه مدعیان مالکیت، غارتگران حقوق خلق و چپاولگران اموال عمومی می‌باشند.» (کتاب «اصول تفکر قرآنی») یکی از اعلامیه‌های گروه فرقان که به طور فوق‌العاده در ۱۳۵۸/۵/۲۱ منتشر شد، درباره مالکیت است که دیدگاه‌های ماتریالیستی آن‌ها را به خوبی نشان می‌دهد. این اعلامیه در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی (شماره پرونده ۴۷۹۳۷) نگهداری می‌شود. 

اعلامیه گروه فرقان علیه خاندان لاجوردی


در این اعلامیه آمده است:
«مالکیت یک پدیده استعماری است، چه در رابطه با استعمار قدیم و چه در رابطه با استعمار جدید. به بیان دیگر انسان برمبنای انحرافش از مدار توحیدی و فطرت انسانی خویش و فرار از اشتراک اولیه و بروز روح خودخواهی، برتری لبی، تجاوزگری، استثمار و… توانست خلأ درونی خود را که حاصل همان انحرافش بود با دست‌آویزی اینچنین پر کند و با دلخوشی به این اصل که مالک بر زمین و نمودهایش شده است نوعی بی‌خیالی را از آنچه که تاکنون انجام داده است برای خویش فراهم آورد…مالکیت از دید کلی و عمومی آن منحصر به خداوند است و همه مدعیان مالکیت غارتگران حقوق خلق و چپاولگران اموال عمومی می‌باشند (اصول تفکر قرآنی) همان‌ها که دوستدار مال و سرمایه شخصی هستند دوست‌داشتنی که همه وجودشان را احاطه کرده و پوست و گوشت آنها بر این روال رویش‌ یافته، اینان همان سرمایه‌داران بزرگ و ملاکان و بانکداران و کارتل‌های بین‌المللی و بورس‌بازان و زمین‌خوارانی هستند که معیار سنجش و ارزیابی آنها در تجزیه و تحلیل مسائل «اموال شخصی» و دارایی فردی است و هر روز بگونه‌ای توده‌های اسیر را غارت می‌کنند و حس مال‌پرستی خود را از این راه برآورده ساخته و تحقق می‌بخشند. بنابراین علل همه بدبختی‌های اجتماعی و فقر و ناداری و بحران و ورشکستگی اقتصادی توده‌های اسیر هم همین عناصرند که در سیستم‌های فرعونی هم بخاطر تاثیرشان در حفظ نظام مزبور موضعی خاص دارند، و بدین جهت در کشف علل تباهی و انحطاط فرد و جامعه باید آنان و روش ناجوانمردانه و احمقانه‌شان را نادیده نگرفت و خط مشی آنان را از یاد نبرد. (پیام قرآن، تفسیر سوره فجر)»


اعلامیه فرقان سرمایه‌داران را غارتگرانی توصیف می‌کند که در رژیم قبلی و فعلی «یکی از سه رکن اساسی حکومت را تشکیل می‌دهند» و ادعا کرد طرح «حفاظت و توسعه صنایع» که به مصادره کارخانجات و صنایع بزرگ منجر شد، «فرمالیته» بود و با آن «از یک طرف چپاولگران حقوق خلق را در غارت خود جری‌تر ساخت و آنان و سرمایه‌های بادآورده‌شان را در زیر چتر حمایت خود گرفت تا از هر تعرضی مصون بمانند و از طرف دیگر شور و هیجان توده‌های غارت‌شده را تا حدودی فرونشاند.»

 

اعلامیه گروه فرقان علیه خاندان لاجوردی

 

این اعلامیه مشخصاً از خاندان لاجوردی و در رأس آن‌ها احمد لاجوردی نام می‌برد که «یکی از همان هزارفامیلی است که رکن اصلی رژیم طاغوتی قبلی را تشکیل می‌دادند…و اکنون هم موقعیت خویش را حفظ کرده‌اند، اما برخلاف بافته‌های رژیم آنان چه بخواهند و چه نخواهند مورد خشم خداوند و توده‌های خلق قرار گرفته و سرانجام به پرتگاه خودساخته خویش فروخواهند افتاد…به امید روزی که اراده خداوند در قبال مستضعفین زمین مبنی بر امامت و وراثت آنها تحقق پذیرد.»
در اعلامیه به نقل از روزنامه کیهان ۲ اردیبهشت و آیندگان ۱۶ تیر ۱۳۵۸ آمده بود خاندان لاجوردی صاحبان ۶۱ کارخانه و مؤسسه هستند که مهم‌ترینشان عبارتست از: بانک ایران و ژاپن، بانک توسعه و سرمایه‌گذاری ایران، شرکت سهامی قطعات پیش‌ساخته بتونی آکام، گروه صنعتی بهشهر، کارخانه پنبه‌پاک‌کنی گرگان، کارخانجات پیچ و مهره شهریار، کشتیرانی پرس‌تانکر، کارخانجات مقدم، کارخانه پنبه‌پاک‌کنی نکا، شرکت سهامی مخمل و ابریشم کاشان، شرکت سهامی نخ کار، شرکت سهامی لابراتوار بلنداکس، شرکت سهامی پنکه مارشال، شرکت سهامی پودر برف، کارخانه روغن‌نباتی بهار، کارخانه روغن‌نباتی شاه‌پسند، کارخانه صابون‌سازی گلنار، شرکت تعاونی نانوایان تهران، شرکت سهامی ساختمان‌های فولادی ایران، شرکت سهامی صادرات عروس، شرکت صابون‌سازی شیرین، شرکت سهامی صنایع کاشان، شرکت سهامی چرخ خیاطی مارشال…

اعلامیه گروه فرقان علیه خاندان لاجوردی


بعدها حجت‌الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری که یکی از قضات شرع در دادگاه اعضای فرقان بود، گفت: «فرقانی‌ها پول بسیاری در اختیار داشتند و معلوم نشد از کجا این همه پول را آورده‌اند!» و مرتضی الویری درباره اکبر گودرزی روایت کرده: «موقعی که رفتند او را دستگیر کنند، در یک اتاق ۴×۳ با یک زیلوی مندرس و اسباب و اثاثیه فوق‌العاده ساده زندگی می‌کرد. در همان خانه ۳۵۰ هزار تومان پول نقد وجود داشت! که در آن زمان پول بسیار هنگفتی بود، یعنی پول کافی در آن خانه وجود داشت، ولی او نان و پنیر می‌خورد!»

 

پی‌نوشت:

1.علی مطهری، روزنامه سازندگی، ۱۴۰۳/۰۲/۱۲

2.آیت‌الله مطهری؛ نظری به نظام اقتصادی اسلام، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۶۸، صص۵۲ و ۵۹

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات