علم در تاریخ 25 فروردین 1357 در سن پنجاه و هشت سالگی در گذشت. بر طبق اسناد، خانواده علم در حرم مطهر امام رضا(ع) دارای مقبره خانوادگی هستند که وی نیر در همان محل دفن میشود. طبق این سند تاریخ فوت علم 25 فروردین ماه 57 بیان شده است که با توجه به مرگ وی در نیویورک، با دو روز تاخیر یعنی 27 فروردین به خاک سپرده می شود.
یادداشتهای روزانه علم در 26 دی ماه 1355 - که در آن روزها دوره بیماری را سپری میکرد- سراسر هشدار و انذار به شاه بود. علم در آن نامه که دو سال پیش از فرار محمدرضا پهلوی برای او فرستاده بود به علل نارضایتی عمومی از جمله بیبرقی، خرابی تلفن، نبود خواربار، بیاعتنایی به درخواستهای مردم، مقررات خلقالساعه و گرانی نرخها اشاره می کند.
در پاورقی این قسمت از خاطرات علم درباره رخدادهای دانشگاه در آذر 49 آمده است: دو شعار بیش از همه رایج بود، یکی «مرگ بر این نظام آموزشی»؛ و دیگری که سخت بوی سیاسی داشت بخشی از شعری بود از امیرهوشنگ شفا: «من اگر بنشینم تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند».
26 اردیبهشت 1336 محمدرضا پهلوی برای تحکیم بنیانهای سلطنت خود، حزب مردم را تشکیل داد. این حزب با برخورداری از فراکسیونهای پارلمانی در تمام ادوار دو مجلس سنا و شورای ملّی شرکتی فعال داشت و در راستای اهداف مورد نظر شاه در وقایع مهمی از جمله اصلاحات امریکایی، انتخابات ادوار مختلف مجلسین و... به ایفای نقش در مقابل حزب اکثریت پرداخت.
اسدالله علم یکی نخستوزیران رژیم پهلوی بود که در دوران نخستوزیری برای اثبات وفاداریاش به شاه در 15 خرداد 1342 مردم بیگناه را به گلوله بست. طرح لایحهانجمنهای ایالتی و ولایتی، مهره شاه در رفراندوم، مصادره اموال برای خاندان سلطنت، تأسیس سفارت اسرائیل در تهران، سرکوب عشایر و... از دیگر نمونههایی از خوشخدمتیهای علم به محمدرضا پهلوی بود.
برخلاف تصور رایج، اقتصاد زمان هویدا آشفته و بیثبات بود. «اردشیر زاهدی» وزیر امور خارجه كابینه هویدا میگوید: «در این دوران، اقتصاد کشور بسیار آشفته بود و نمیتوان دلیلی برای ماندگاری این دولت پیدا کرد، مگر روابط خاص وی با شخص شاه.» اسدالله علم نیز با اشاره به وضعیت آشفته دوران هویدا، وفاداری وی به محمدرضا پهلوی را دلیل دوام نخستوزیری او میداند و مینویسد: «در فروردین ۱۳۵۳ این موضوع را محرمانه با شاه در میان گذاشته که بقای هویدا نتیجه پول دادن به اعضای خاندان سلطنتی است».
در حالی كه روزنامه های رژیم حملات سازمان یافته ای علیه قیام 15 به راه انداخته بودند، روزنامه های لائیك تركیه نیز به حمایت از شاه مشغول بودند. در این راستا روزنامه دنیا چاپ استانبول نوشت : « بنا بر آخرین اخبار رسیده از ایران مرتجعین به مخالفت با اصلاحات شاهنشاه برخواسته اند، وقتی طبقه روشنفكر از شاه پشتیبانی می كنند ارتجاع خواه ناخواه محكوم به نابودی و زوال است.»